چرا ايران و جمهوري آذربايجان همسايه هاي مهمي براي هم هستند؟ / آذربايجان، همسايه خيلي دور، خيلي نزديک
چرا ايران و جمهوري آذربايجان همسايه هاي مهمي براي هم هستند؟
آذربايجان، همسايه خيلي دور، خيلي نزديک
****
مهدی ابراهیم پور
*****

نزديک به يکصد سال از تاسيس جمهوري آذربايجان با عنوان «جمهوري دمکراتيک آذربايجان» در شمال ايران که توسط «محمدامين رسول زاده»، رهبر حزب مساوات در ۱۸ مي سال ۱۹۱۸ اعلام استقلال کرد، مي گذرد. هر چند تشکيل جمهوري دمکراتيک آذربايجان مستقل با هجوم ناکام ماند و اين کشور نوبنياد تنها دو سال پس از کسب استقلال، يکي از جمهوريه اي اتحاد جماهير شوروي شد ولي جمهوري آذربايجان فعلي در ۳۰ اوت ۱۹۹۱ در خلال فروپاشي اتحاد جماهير شوروي اعلام استقلال نمود و اکنون يکي از کشورهاي همسايه ايران است.
اگر از بحث هاي تاريخي دامنه داري که آن منطقه از قفقاز را «آران» مي دانند نه «آذربايجان» صرف نظر کنيم -چون چنين بحث هايي هيچ تغييري در موقعيت کنوني جمهوري آذربايجان و ما به عنوان کشور ايران نخواهد داد. و قطعاً سرزمين آران بخشي از آذربايجان است همچنان که اردبيل هم بخشي از آذربايجان است و نمي شود بر اطلاق نام آذربايجان بر آن خرده گرفت.-، اکنون و پس از يکصد سال از تاسيس اين جمهوري و بيش از بیست و سه سال از استقلال اين کشور، بازخواني روابط ايران و آذربايجان مساله اي مهم مي نمايد.
تاريخ روابط ايران و آذربايجان پس از فروپاشي شوروي فراز و فرود چنداني نداشته و حتي مي شود گفت؛ وارد فاز روابط از آن نوع که بين ايران و ترکيه يا ايران و تاجيکستان برقرار است، نشده است.
رييس جمهور باقي مانده از دوران شوروي، «اياز مطلباف» خيلي زود و در نخستين انتخابات رياست جمهوري آذربايجان جاي خود را به «ابوالفضل ائلچي بيگ» داد. ولي دوران ائلچي بيگ نيز دولت مستعجل بود و او يک سال بعد در اوج جنگ ارمنستان و آذربايجان و شکست هاي پي در پي ارتش اين کشور از «ارمنستان» و از دست رفتن «قره باغ کوهستاني» از مقامش خلع شد.
دوران دو ساله تا سقوط ائلچي بيگ دوران پرتلاطمي براي جمهوري نوپاي آذربايجان بود. مناقشه ارضي قره باغ و همچنين انتساب ائلچي بيگ به ژنرال هاي پان ترکيست «ترکيه»، باعث شد قطار روابط ايران و آذربايجان از همان ابتداي امر در ريلي متفاوت بيفتد.
استقلال جمهوري هاي آسياي ميانه از شوروي در داخل ايران و در ميان مردم و همچنين سياستمداران ايران با استقبال بي نظيري همراه بود. در نخستين روزهاي استقلال جمهوري آذربايجان، تصاويري از ابراز احساسات آذربايجاني هاي دو سوي ارس در رسانه ها پخش شد که نشان مي داد علي رغم دويست سال جدايي بين اين دو سرزمين همچنان علقه هاي بسياري ميانشان برقرار است. ولي شکست هاي ارتش آذربايجان از ارمنستان و سوءتدبير ائلچي بيگ که به جاي حفظ وطن بر طبل آذربايجان متحد کوبيد و حتي به اتهام زني در خصوص حمايت ايران از ارامنه پرداخت، ورق بازي سياست را در داخل ايران برگرداند و باعث شد سياستمداران ايران در نزديکي با اين جمهوري تازه از گرد راه رسيده، محتاط تر باشند. در جمهوري آذربايجان کار به جايي کشيد که به جاي حفظ خاک آذربايجان نقشه فرضي آذربايجان متحد را ترسيم کردند.
در سال ۱۹۹۳ و با پيدايش خطر جنگ داخلي و از دست رفتن استقلال آذربايجان، رهبران وقت آذربايجان ناگزير رسماً از «حيدر علي اف» براي حضور در «باکو» دعوت کردند. حيدر عليا ف، به عنوان رييس شوراي عالي آذربايجان انتخاب و کفيل رياست جمهوري آذربايجان شد. حيدر علي اف در همان سال با دستيابي به آراء عمومي، سومين رييس جمهور آذربايجان شد و بيش از يک دهه بر جمهوري آذربايجان حکمراني کرد. دوره اول حکمراني حيدر علي اف دوران پر از مناقشات داخلي و درگيري هاي مرزي با ارمنستان بود. وضعيت داخلي جمهوري آذربايجان به حدي وخيم بود که بيم تجزيه کامل آن مي رفت ولي حيدر علي اف که در گذشته تا بالاترين مدارج سياسي در اتحاد جماهير شوروي رفته بود، سياستمداري کهنه کار و زيرک بود و بر اين اوضاع نابسامان مسلط شد. وي نيروهاي افراطي طرفدار آذربايجان متحد را کنترل کرد و سعي نمود با همسايه جنوبي خود که نقشي هم در برآمدن او داشت، روابط عادي برقرار کند.
دوران رياست جمهوري حيدر علي اف به دليل جاه طلبي او براي شناخته شدن به عنوان رهبر ترکان جهان و محوريت بخشي به باکو به عنوان حامي اقوام ترک، همچنان در اذهان سياستمداران ايراني هاله اي از بي اعتمادي ايجاد کرده بود. عليرغم کنترل احزاب افراطي پان ترکيست، باز نغمهه اي ناکوکي مثل «آذربايجان جنوبي» به گوش مي رسيد و همچنان تبليغاتي کنترل شده بر عليه ايران در جمهوري آذربايجان در جريان بود.
حيدر علي اف که زماني کمونيستي کارکشته بود، در دوران رياست جمهوري اش سعي نمود موازنه قدرت را حفظ کند و همچنان که تمايل زيادي به نزديکي به غرب و «آمريکا» نشان مي داد، با «روسيه» نيز کنار آمد و عليرغم نزديکي بسيارش با ترکيه براي نشان دادن اتحاد قومي، روابط خود با ايران را نيز تا حدودي گرم نگاه داشت. چندين بار به ايران سفر کرد و از همجواري و افزايش روابط سخن گفت.
الهام علي اف، فرزند جوان حيدر علي اف که حرف و حديث بسياري در خصوصش وجود داشت، از سال ۲۰۰۳ مسند امور را در آذربايجان برعهده دارد، چهارمين رييس جمهور اين کشور است و طولاني ترين دوران رياست جمهوري بر اين کشور را نيز تاکنون به نام خود ثبت کرده است. او در حکمرانی اش ترجيح داده سياست پدر خود را در طي اين سال ها دنبال کند. سياستمداران ايراني هم چون ديده اند در بر همان پاشنه مي چرخد، همچنان تابلوي احتياط را در مقابل مسير ديپلماسي با اين کشور قرار دادند تا روزگار مسيري ديگرگونه در برابرشان بگذارد.
اما در اين سوي ارس که ما باشيم، از زمان استقلال جمهوري آذربايجان، ۷ دولت و چهار رييس جمهور بر مصدر امور نشسته اند. دولت سازندگي شش سال، دولت اصلاحات هشت سال، دولت مهرورزي هشت سال و اکنون دولت تدبير و اميد يک سال و نيم. در اين مدت موضع ايران در قبال اين همسايه هميشه قرين احتياط بوده است. در بدو استقلال دولت ايران نگاهي مثبت به تحولات آن سوي ارس و کل آسياي ميانه داشت. فروپاشيدن ابرقدرتي چون اتحاد جماهير شوروي قطعاً به نفع ايران و منافع استراتژيکش بود. اما در خلال جنگ آذربايجان و ارمنستان ايران ترجيح داد، بيطرف بماند و به نفع هيچ يک از طرفين دعوا وارد معرکه نشود. -هر چند برخي اظهارات غيررسمي چنين مطرح کرده اند که ايران در آن برهه حداقل کمکهاي اطلاعاتي به دولت آذربايجان ميرسانده است ولي اين اظهارات هيچگاه شکل رسمي به خود نگرفته و تایید نشده است.- ايران در آن برهه، ميزبان آوارگان آذربايجاني بود و اقدامات بشردوستانه اش نقش بسياري در نماياندن چهرهاي مطلوب از اين کشور در جمهوري آذربايجان داشت.
ايران حتي در برهه اي از اين مناقشه، خواست تا به عنوان ميانجي در حل اختلافات اين دو همسايه بکوشد ولي سايه سنگين سياست قدرت هاي جهاني مثل روسيه و آمريکا و همچنين نزديکي روزافزون حيدر علي اف به ترکيه چنين مجالي به ايران نداد.
پس از آتش بس ارمنستان و جمهوري آذربايجان، زمزمه هايي در آذربايجان سربرآورد که ماحصل آن ايجاد نامی نو و جعلی براي آذربايجان ايران با عنوان «آذربايجان جنوبي» بود. قطعاً چنين نامگذاري به مذاق سياستمداران ايران خوش نيامد. در مقابل، در آذربايجان ايران نيز، نامي براي جمهوري آذربايجان در مقابل «آذربايجان جنوبي» اختراع شد با عنوان «ايران شمالي». ولي تمامي اين اقدامات در دو سوي ارس چندان قابل اعتنا و داراي پشتوانه نبود که تاثيری در مسايل داخلي دو کشور بگذارد. هر چند کمي ديوار بي اعتمادي بين دو طرف را بالاتر برد.
ايران در ميان همسايگانش با هيچ کشوري به اندازه جمهوري آذربايجان اشتراکات فرهنگي و اجتماعي ندارد. جمهوري آذربايجان بعد از ايران، بزرگترين کشور شيعه نشين جهان است، ايران خط مرزي وسيعي، هم با جمهوري آذربايجان و هم جمهوري خودمختار «نخجوان» دارد. از پس دويست سال جدايي، مردمان ساحل جنوبي و شمالي ارس همچنان علقه هاي عميق فرهنگي و تاريخي شان را حفظ کرده اند و فرهنگ غالب هر دو منطقه همچنان قرابت هاي بسياري با هم دارند، در ميان مرزهاي نيمه غربي کشور، مرزهاي کشور آذربايجان يکي از امن ترين مرزهاي کشور محسوب مي شود و اين امنيت زمينه را براي گسترش همکاري هاي دوجانبه افزايش ميدهد.
اين روزها و پس از برآمدن دولت يازدهم، شاهد تحولاتي در جمهوري آذربايجان در جهت نزديکي با ايران هستيم. سفر اخير رييس جمهور اسلامي ايران با هيات بلندپايه سياسي و اقتصادي به باکو و انتشار بيانيه اي مشترک که لحني بسيار صميمانه داشت و اقداماتي که اين روزها از طرف جمهوري آذربايجان شاهد هستيم، روزنه هاي اميد را براي تحول در مناسبات دو سوي ارس گشوده است.
ايران و آذربايجان همسايه هاي مهمي براي يکديگرند. غير از مناسبات فرهنگي و تاريخي ديرينه، بايد توجه داشت که جمهوري آذربايجان کشوري مستعد براي سرمايه گذاري است. بازار اين کشور به مدد پول سرشار نفت رو به رشد است و توان فني و مهندسي ايران مي تواند از اين بازار پرسود بهره مند گردد. مبادلات تجاري و صنعتي بين اين دو همسايه هيچ گاه فرصت رشد و توسعه نيافته است. توريسم درماني يکي از نمونه هاي موفق همکاري اقتصادي ايران و باکو است و اين روزها حضور شهروندان جمهوري آذربايجان در شهرهاي بزرگ ايران براي درمان، زمينه را براي استفاده آنان از پيشرفت هاي علمي ايران و بهره مندي ايران از منافع توريسم درماني فراهم کرده است.
به لحاظ سياسي، همگرايي ايران و جمهوري آذربايجان که هر دو عضو پيمان همکاري هاي اکو هستند، زمينه را براي تعيين رژيم معطل مانده حقوقي «درياي خزر» مساعد مي نمايد. بحت جلوگيري از آلودگي زيست محيطي درياي خزر و رود ارس نيز از جمله مباحث مهم و حياتي است که بهبود آن در گرو همکاري في مابين ايران و جمهوري آذربايجان است.
نزديکي ايران و جمهوري آذربايجان، مانع بروز اختلافات سياسي و همچنين مانع گسترش تفکرات افراطي در دو سوي ارس با بهره برداري از مسايل قومي مي شود و جايگاه امنيت ملي را در هر دو کشور ارتقا مي دهد.
ايران و جمهوري آذربايجان به عنوان دو کشور مهم شيعي مي توانند در مقابل بحران افراط گرايي سلفي ها مبادرت به تشکيل جبهه اي مشترک نمايند. زمينه تشکيل اين جبهه که هدف آن نفي افراط گرايي مي تواند باشد، در بين هر دو کشور وجود دارد.
از هر جنبه اي که نگاه کنيم، ايران و جمهوري آذربايجان همسايه هاي مهمي براي يکديگرند. ولی طي ۲۳ سال گذشته هيچگاه دو کشور نتوانسته اند از ظرفيت هاي همگرايانه شان استفاده کنند و به نوعي فرصت سوزي ديپلماتيک دچار بوده اند. اما امروز شايد بهتر و بيشتر از هر زمان ديگري به همگرايي و توسعه روابط نزديک شده باشند.
منتظر بايد بود تا تحولات آتي نشان دهد که تا چه حد هر دو کشور به دنبال همگرايي و توسعه روابط هستند.
منبع: ماهنامه تدبیرفردا ، شماره ۶۲، دی ماه
منبع: پایگاه خبری تحلیلی هم نوا