;




سطر اول
گاه‌نگاری‌های مهدی ابراهیم‌پور در اینترنت


درباره‌ي «حسين صدقياني»، پدر فوتبال ايران و نخستين لژيونر ايراني فوتبال/مردي كه با كفش ورزشي فوتبال
 

مردي كه با كفش ورزشي فوتبال بازي مي‌كرد!

درباره‌ي «حسين صدقياني»، پدر فوتبال ايران و نخستين لژيونر ايراني فوتبال

مهدي ابراهيم‌پور

 

حسين صدقياني

 

«حسين صدقياني» كه نام كاملش «اميرحسين صدقياني» بود، پدر فوتبال ايران است.

«اميرحسين صدقياني» در سال 1281 در شهر «تبريز» ديده به جهان گشود. –در ششمين سال سلطنت «مظفرالدين شاه»، فرزند هميشه بيمار «ناصرالدين شاه قاجار.»- (او كه ملقّب به «حسين افندي» است بنا بر قولي ديگر به سال 1282 در شهر «سلماس» (صدقيان) به دنيا آمد.)

تبريز در آن سال‌ها يکي از مراکز بزرگ مشروطيت و فعاليت‌هاي سياسي بود. بنابراين فضاي تبريز براي «حاج رسول‌آقا»، پدر بازرگان «حسين» مساعد نبود و او بناي مهاجرت را با خانواده گذاشت و به «استانبول» سفر کرد. «استانبول» در روزهايي که بستر براي ظهور «آتاتورک» متجدد فراهم بود، حال و هواي خاص خود را داشت. «حسين» در ساحل «مديترانه» کودکي را با توپ‌هاي ترک سپري کرد و به تيم «فنر باغچه» پيوست.

او تا 18 سالگي در «استانبول» بود و در سال 1299 به «اتريش» رفت تا به تحصيلات خود ادامه دهد. او پنج سال در آن جا زندگي کرد و در اين سال‌ها عضو تيم دوم «راپيدوين اتريش» بود.

در سال 1304 به ايران آمد، براي ادامه زندگي «مشهد» را انتخاب کرد و عضو «کلوب فردوسي» شد که يکي از قديمي‌ترين باشگاه‌هاي ورزشي کشور بود.

آوازه‌ي مردي که فوتبال را با کفش ورزشي انجام مي داد در ايران پيچيد. تا آن زمان فوتباليست‌هاي ايراني با گيوه بازي مي‌کردند. «صدقياني» به تيم «منتخب تهران» دعوت شد. همان تيمي که با سرپرستي استاد «ميرمهدي خان ورزنده» در سال 1305 به «باکو» رفت. «خان سردار» (کاپيتان)، «احمد علي سردار»، «حسينعلي سردار»، «حسين صدقياني»، «محمدعلي شکوه»، «رضاقلي کلانتر»، «هراند گالوستيان»، «يوسف سمرقندي» (معروف به پُل)، «علي امير اصلاني» (معروف به گيوه‌اي)، «حسن مفتاح»، «ابوالفتح افخمي»، «اميرحسين خان سياسي»، «احمد خان» و «ژرژ» عضو اين تيم بودند.

تهراني‌ها با تحمل شکست از باکو برگشتند و «صدقياني» 24 ساله بار ديگر عزم سفر کرد و اين بار به «بلژيک» رفت. او در «بلژيک» عضويت باشگاه «شارلروا» را پذيرفت. ده سال بازي در «بلژيک»، زندگي و نگرش «افندي» را به فوتبال عوض کرد. در سال‌هاي 1930 تا 1932، مهاجم نوک ايراني، سه سال متوالي آقاي گل «بلژي»ک شد. فينال سال 1932 در حضور «آلبرت اول»، پادشاه بلژيک برگزار شد و «صدقياني» هت‌تريک کرد و «شارلروا» قهرمان شد.

در سال 1315، «صدقياني» خودش را براي بازنشستگي آماده مي کرد. او در اين سال به «برلين» رفت. بازي‌هاي «المپيک 1936 برلين» را در کنار اولين گروه دانشجويان ايراني به تماشا نشست و سپس به ايران برگشت. هنوز با همان «لهجه‌ي ترکي» صحبت مي کرد و نشان مي داد که سال‌ها زندگي در «اتريش» و «بلژيک» تاثيري بر او نگذاشته است.

او در ايران عضو تيم «توفان» و همبازي «اکبر حيدري» معروف شد. يک سال بازي کرد و در سال 1316، به انجمن تازه تاسيس «تربيت‌بدني و پيشاهنگي» رفت. او در اين انجمن، مسئوليت اداره‌ي تيم‌هاي فوتبال را برعهده گرفت.

وقتي تيم ملي در شهريور 1320 به «کابل» رفت و با تيم ملي افغانستان بازي کرد، «حسين صدقياني» را به عنوان سرمربي در کنارش داشت.

تا سال 1329 همواره مرد اول و تصميم گيرنده‌ي امور فوتبال بود. با «دکتر علي کني»، اولين رييس فدراسيون فوتبال ايران تعاملي نزديک داشت اما با رفتن «کني» و آمدن «سپهبد هدايت گيلانشاه»، مسووليت اداره‌ي تيم ملي به «مصطفي سليمي»، سپس «ارموند مايوفسکي» و «فرانس مساروش» واگذار شد. با اين حال در سال 1340 هميشه از ارکان مديريت و تصميم‌گيري فوتبال بود.

سال 1351، با آمدن «کامبيز آتاباي» به فوتبال ايران، زمينه‌ي بازگشت دوباره‌ي «حسين صدقياني» به تيم ملي فراهم آمد و پيرمرد 70 ساله با عنوان سرپرست به جايي بازگشت که 46 سال قبل برايش بازي کرده بود.

آخرين ميدان حضورش «جام جهاني 1978 آرژانتين» در سال 1357 بود. پنج سال بعد در 80 سالگي و در آذرماه سال 1361 بيمار شد و درگذشت.

 

دوران باشگاهي

«صدقياني» اولين بازيکن ايراني بود که توانست در ليگ‌هاي اروپايي بازي کند. او 3 فصل در «فنرباغچه‌ي ترکيه» بازي کرد. سپس به ايران بازگشت و 5 سال در باشگاه «فردوسي مشهد» بازي کرد و دوباره به اروپا بازگشت. او سپس سه فصل در «شارلرواي بلژيک»، يک فصل ديگر در «فنرباغچه» و يک فصل در «اتريش» حضور داشت.

او در 26 سالگي براي تحصيلات به دانشگاه «تراويل چارلري اتريش» وارد شد. در آن زمان او به باشگاه «مارچين مونسئوي بلژيک» پيوست. او پس از يک سال به «شارلرواي بلژيک» پيوست و سه فصل موفق در آن باشگاه را گذراند.

 

دوران ملي

«صدقياني» هرگز در تيم ملي فوتبال ايران بازي نکرد زيرا تا آن هنگام کشور ايران داراي تيم ملي فوتبال نبود ولي گاهي در تيم «منتخب تهران: بازي مي کرد.

او «اولين سرمربي» تاريخ تيم ملي فوتبال ايران است. 

 

منتشر شده در شماره‌ي 55 ماهنامه تدبيرفردا / تيرماه 1393



نوشته شده توسط مهدی ابراهیم پور در یکشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۳

.:: ::.





وعده‌هاي معارفه‌اي استاندار! / بازخواني وعده‌هاي دكتر جبارزاده در مراسم معارفه

وعده‌هاي معارفه‌اي استاندار!

بازخواني وعده‌هاي دكتر جبارزاده در مراسم معارفه

مهدي ابراهيم‌پور

 

چيزي حدود هفت ماه از كليدداري اسماعيل جبارزاده بر شمس‌العماره‌ي تبريز مي‌گذرد. اواسط آبان‌ماه سال گذشته، اسماعيل جبارزاده، رداي استانداري آذربايجان‌شرقي را بر دوش افكند و مدير ارشد اين استان شد. آمدن او كه به عنوان سياستمداري بي‌حاشيه و معتدل در بين عام و خاص شهرت داشت، موجي از تحسين به دنبال داشت. استاندار، نمادِ دولت تدبير و اميد در استان است و به همين دليل بسياري انتخاب جبارزاده را به عنوان استاندار آذربايجان‌شرقي، نويدبخش ايجاد تحول در روندهاي جاري استان دانستند.

اسماعيل جبارزاده در مراسم معارفه‌ي خود ضمن يادآوري وعده‌هاي رييس‌جمهور در طول تبليغات رياست‌جمهوري، تاكيد كرد؛ بر اساس شناختي که از رييس‌جمهور در دوره‌ي همکاري در کسوت نمايندگي مجلس به دست آورده‌ام، ايشان از اجراي باورهاي خود کوتاه نخواهند آمد.

اين سخنراني متضمن چندين وعده بود كه اكنون پس از هفت ماه بازخواني دوباره‌شان، به نظر، لازم و ضروري مي‌آيد. يكي از ملزومات اين بازخواني يادآوري آن چيزي است كه استاندار به مردم اين استان وعده كرده بود و بعد بررسي ابعاد اجرايي شدن و يا نشدن اين وعده‌هاست.

 

اما و اگرهاي رسانه‌اي درياچه‌ي اروميه

جبارزاده در ابتدايي‌ترين سخنراني خود، پس از دريافت حكم استانداري آذربايجان‌شرقي گفت: به عنوان نماينده‌ي دولت در آذربايجان‌شرقي همانند دولت که در اولين جلسه، به بحث احياي درياچه‌ي اروميه توجه کرد؛ احياي درياچه‌ي اروميه در اولويت برنامه‌هاي من قرار دارد.

وضعيت وخيم درياچه‌ي اروميه يكي از بزرگ‌ترين دغدغه‌ها و نگراني‌هاي كل مردم آذربايجان است. حيات اين درياچه تضمين‌كننده‌ي حيات منطقه‌ي شمالغرب كشور است و دكتر روحاني در وعده‌هاي انتخاباتي خود، خصوصاً در ديدار مردم اروميه و تبريز بر احياي اين درياچه تاكيد كرد. اسماعيل جبارزاده هم در كسوت استاندار، وعده كرد كه احياي درياچه‌ي اروميه را در اولويت برنامه‌هاي خود قرار دهد.

هفت ماه از آن روز مي‌گذرد و هنوز طرحي براي احياي اين درياچه، ارايه نشده است. كارگروه تخصصي احياء تشكيل شده، خبر ورود 500 استاد دانشگاه به مقوله‌ي احياي درياچه و اعلام آمادگي پنج كشور جهان براي همكاري در طرح احياي آن به گوش مي‌رسد. وعده‌هاي احياء، بازه‌ي زماني چند ماهه تا چند ده ساله را شامل مي‌شود. گاهي سخن از كوچك كردن درياچه و به نصف رساندن آن به ميان مي‌آيد و گاهي از برنامه‌اي جامع كه در طول پانزده سال احياي كامل آن را محقق خواهد كرد، خبري شنيده مي‌شود. هيچ چيزِ قطعي و قابل اتكايي در خصوص درياچه‌ي اروميه و نجات آن وجود ندارد. همه چيز اما و اگرهاي رسانه‌اي است.

بيش‌تر از يك سال از وعده‌ي انتخاباتي دكتر روحاني در 20 خرداد 92 مبني بر جديت در احياي درياچه‌ي اروميه مي‌گذرد. همين چند روز پيش بود كه رييس‌جمهور، دستور آغاز مراحل اجرايي احياي درياچه‌ي اروميه را صادر كرد. دستوري كه تا منجر به عمل شود و تاثيرات آن ديده شود، راه درازي در پيش دارد. مردادماه دولت تدبير و اميد يك‌ساله مي‌شود و تنها سه سال براي تحقق اين وعده فرصت دارد.

 

فرهنگستاني براي زبان تركي

دومين اولويت جبارزاده در روز معارفه، ايجاد فرهنگستان زبان و ادبيات تركي آذربايجاني بود. اين اولويت در كنار بحث كلان تدريس زبان‌هاي مادري در مدارس، انعكاس بسياري در رسانه‌ها داشت. براي اولين‌بار يك استاندار در كنار اولويت‌هاي سياسي و اقتصادي خود، از اولويتي فرهنگي آن هم در حوزه‌ي زبان تركي سخن مي‌گفت.

در بحث زبان اقوام، آن چه هميشه دغدغه‌ي فرهيختگان و اهالي فكر و انديشه بوده است، حفظ و احياي اين زبان‌هاست. زبان اقوام ايران، بايستي مورد توجه دولت باشد و طبيعتاً عدم توجه به اين زبان‌ها به معناي بي‌توجهي به اين اقوام و جايگاه‌شان در تاريخ و فرهنگ ايران است.

وقتي رييس‌جمهور معاونت ويژه‌ي اقوام و مذاهب را تشكيل داد، وعده‌هايي براي توجه بيش‌تر به موارث فرهنگي اقوام و در راس آن‌ها زبان‌شان شنيده شد. هر چند جمعي با مستمسك قرار دادن وحدت ملي، به مقابله با اين وعده برخاستند ولي مواضع دولت نشان از عزم جدي براي تحقق بخشي از مطالبات اقوام داشت.

استاندار آذربايجان‌شرقي در روز معارفه، در حالي كه هيچ كس پيش‌بيني نمي‌كرد، ايجاد فرهنگستان زبان و ادبيات تركي جزو اولويت‌هاي كاريش باشد، وعده‌ي چنين فرهنگستاني را داد. بلافاصله بعد از اين وعده، بازار گمانه‌زني‌ها در خصوص اهميت و حتي نحوه‌ي ايجاد اين فرهنگستان داغ شد. ولي طولي نكشيد كه اين وعده در زير خروارها اتفاق ريز و درشت سياسي و اقتصادي استان به فراموشي سپرده شد و اكنون ديگر خبري از ايجاد فرهنگستان زبان و ادبيات تركي در ميان نيست.

 

سرمايه‌‌هاي بخش خصوصي كجا هستند؟

سومين وعده‌ي دكتر جبارزاده، وعده‌اي اقتصادي بود. او اولويت سوم خود را جذب سرمايه‌هاي بخش خصوصي اعلام کرد. وي تصريح كرد: آمده‌ام با همکاري نماينده‌ي ولي‌فقيه در استان، زمينه‌ي تسريع ورود سرمايه‌هاي بخش خصوصي به استان را فراهم کرده و از مهاجرت سرمايه‌گذاران استان جلوگيري کنم.

در اين بين اما سوال اساسي اين است كه چرا تكليف رييس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تا اواسط خردادماه 93 مشخص نبود و اين سازمان كه محل اصلي جذب سرمايه‌هاي بخش خصوصي و همچنين حفظ سرمايه‌گذاران استان بود، ده ماه پس از روي كار آمدن دولت يازدهم، همچنان در چالش ماندن و يا رفتن مديركل دست و پا مي‌زد؟

هر چند در نهايت و پس از كش و قوس‌هاي فراوان، عظمايي جايش را به نجاتي داد ولي اختلافات دامنه‌دار استاندار با مديركل سابق كه به شكل علني در رسانه‌ها مطرح مي‌شد، چه باري از دوش اقتصاد و صنعت استان برداشت؟ متاسفانه آن چه در اين مدت رخ داد، استيصال و بلاتكليفي بخش اقتصادي استان در ميانه‌ي دعواهاي سياسي بود. اميدواريم با آمدن آقاي نجاتي و تثبيت ايشان در پست مديركلي «صمت»، راه براي پيشرفت اقتصادي و صنعتي استان هموار شود. استاني كه به تصريح معاون سياسي استاندار، اكنون ديگر جزو 5 استان برتر كشور نيست و در تمامي شاخصه‌ها از ديگر استان‌هاي بزرگ و مطرح كشور عقب افتاده است.

 

و چند وعده‌ي ديگر

استاندار در روز معارفه، در كنار اين سه اولويت عمده، چند وعده‌ي ديگر هم داد. افزايش سهم استان از بودجه‌هاي ساليانه با همکاري نمايندگان، تکميل طرح‌هاي نيمه‌تمام و تزريق روح صفا و صميميت و نشاط و اميد از ديگر برنامه‌هاي جبارزاده بود. او گفت: با همکاري تمام نمايندگان مردم استان در مجلس براي فراهم کردن زيربناي توسعه‌ي استان از طريق افزايش سهم استان در بودجه و اعتبارات ملي اقدام خواهم کرد.

آن چه بودجه‌ي سال 93 حكايت داشت، عدم تحقق اين وعده در نخستين بودجه‌ي دولت يازدهم بود. بودجه‌ و اعتبارات ملي تخصيص يافته به استان آذربايجان‌شرقي كاهش چشمگيري داشت و اين كاهش به ركود اقتصادي و صنعتي استان دامن خواهد زد.

استاندار همچنين وعده بازگرداندن نشاط و شادابي به استان را مطرح کرده و اميد را کليد بسياري از مشکلات دانست و ادامه داد: پاسدار خون شهيدان و ادامه‌دهنده‌ي راه شهيداني چون شهيد باکري خواهيم بود.

او در پايان سخنراني‌اش وعده كرد: آماده‌ايم تا بار ديگر آذربايجان را بنابه فرموده‌ي مقام معظم رهبري (مدظله) به جايگاه واقعي آن يعني «سر ايران» بازگردانيم!

 

نتيجه‌گيري

اسماعيل جبارزاده، انسان قابل احترام و سياستمداري كهنه‌كار است و مطمئناً بر وعده‌هايي كه به مردم استان داده وقوف و اشراف داشته است. با شناختي كه از او داريم و عقلانيتي كه در روي سراغ داريم، ظرفيت تحقق تمام وعده‌هايش را دارد و مي‌تواند دل مردم استان را با تحقق آن‌ها شاد كند.

هر آن چه در اين مقال و مجال آمد، يادآوري آن وعده‌ها و تاكيد بر انتظار مردم بر اجراي آن بود. به زعم من، استاندار آذربايجان‌شرقي بايد به گروه مشاوران خود نظري دوباره بيندازد و از حاشيه‌هايي كه گاهي از جانب آنان متوجه عملكردش مي‌شود، بپرهيزد تا بتواند به متن قضايا و مسايل استان بپردازد.

 

منتشر شده در شماره 55 ماهنامه تدبيرفردا / تيرماه 93



نوشته شده توسط مهدی ابراهیم پور در یکشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۳

.:: ::.





Powered By سطر اول Copyright © 2009 by mehdieb
This Template By سطر اول

منوی اصلی (Menu)
درباره (About)

مطالب خواندنی و مواد خام ادبی

همسایه های پیوندی (Links)

آرشیو زمانی (Archive)

آرشیو متنی (Previous)

موضوعات (Categories)

برچسب (Tag)
تبریز , زلزله آذربایجان , نمایشگاه کتاب , تدبیرفردا , تهران , تدبیر فردا , شعر , داستان , یادداشت سفر , دبیرستان طالقانی , ادبیات آذربایجان , يادنامه , ادبیات , سفر , کتاب , جلال آل احمد , غلامحسین ساعدی , تبريز , اصغر نوری , حسین منزوی , موسیقی , تاريخ آذربايجان , تدبيرفردا , موسیقی آذربایجان , داستان تبریز , مهدی ابراهیم پور , فرهنگ تبریز , نشست كتاب , همه افق , فرهنگ و هنر تبریز , فريبا وفي , فاطمه قنادی , دبيرستان طالقاني , موسي هريسي نژاد , رمان , حافظ , قصه , زلزله تبریز , زبان فارسي , مشروطه , شیراز , شعر ترکی , آیریلیق , هريس , تقی زاده , ادبيات آذربايجان , روز خبرنگار , قطران تبریزی , قاجاریه , قوپوز , ابراهیم یونسی , هنر داستان نویسی , ادبیات روسیه , افراشته , خانه داستان تبريز , دهه چهل , موغام , زبان مادري , بهاریه , صادق زیباکلام , مدینه گلگون , ویرجینیا وولف , اورمو گولو , ترانه برف , پرویز خطیبی , شرح زندگانی من , باغ شهر , مهدی سحابی , شهریار عباسی , کلیله و دمنه , موریس بلانشو , نفرین زمین , ولادیمیر ناباکوف , ورزقان , آگوتا كريستوف , اصغر نوري , احسان نراقی , صمد بهرنگی , نشر , مرد تنهای شب , ارک علیشاه , فریبا وفی , دم را دریاب , سال بلو , بابک تبرایی , ادبیات آمریکا , عرفاني , ماهنامه , عباس پژمان , استان آذربایجان شرقی , اورمو گؤلو , گوهرمراد , چوب به دستهای ورزیل , عزاداران بیل , خشايار ديهيمي , ساموئل بکت , اسفندیار قره باغی , نشر افراز , كتاب سال تبريز ,

و چیزهای دیگر (Others)