;




سطر اول
گاه‌نگاری‌های مهدی ابراهیم‌پور در اینترنت


يك كتاب، يك نويسنده: «توفان در مرداب» نوشته‌ی «لئوناردو شیاشا» / ترجمه‌ی «مهدی سحابی»
 

یك كتاب، يك نويسنده:

«توفان در مرداب»

نوشته‌ی «لئوناردو شیاشا» / ترجمه‌ی «مهدی سحابی»

 

درباره لئوناردو شياشا:

«لئوناردو شياشا» (به ایتالیایی: Leonardo Sciascia) ‏ (۱۹۸۹ - ۱۹۲۱) نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس، داستان‌نویس، منتقد ادبی و پژوهشگر اجتماعی ایتالیایی.

شياشا از نمایندگان مجلس «سیسیل »و نماینده پارلمان ایتالیا بود و بعدها به عضویت پارلمان اروپا درآمد. او که در رشته‌ی حقوق تحصیل کرده‌ بود، در سنین بالاتر به نویسندگی درباره‌ي سیسیل و مافیا روی آورد.

تحلیلی که لئوناردو شياشا از ربایش و مرگ «آلدو مورو»، یکی از دموکرات-مسیحیان نام‌آور انجام داد به عنوان یک شاهکار نامیده می‌شود. شياشا از اعضای کمیسیون بررسی ربایش مورو بود.

شياشا در آثار خود نشان می‌دهد که داستان‌ها هم، مانند زندگی واقعی همیشه به پایان خوش ختم نمی‌شوند و کم‌تر پیش می‌آید که مردم عادی به حقوق خود دست بیابند.

آثاري كه از او ترجمه شده‌اند:

نقاب بركش بناپارت / ترجمه‌ي رضا قیصریه

مافیایی‌ها / ترجمه‌ي رضا قیصریه

 لغت‌‌شناسی [داستان] / ترجمه‌ي رضا قیصریه

كاندید: ترجمه‌ي رویایی شكل گرفته در سیسیل درمان / احمد مدنی

روز جغد / ترجمه‌ي آزاده آل‌محمد

توفان در مرداب / ترجمه‌ي مهدي سحابي

*************************

 

توفان در مرداب / ترجمه‌ي مهدي سحابي

توفان در مرداب (مجمع مصر) / لئوناردو شياشا / مهدي سحابي

«توفان در مرداب» كه عنوان اصليش «مجمع مصر» است اثريست كه «لئوناردو شياشا» در سال ۱۹۶۳ منتشر كرد. اين رمان كه با ترجمه‌ي زنده‌ياد «مهدي سحابي» براي اولين بار در سال ۱۳۶۵ با نشر نيما درآمده بود براي بار دوم در سال ۱۳۸۰ توسط نشر نگاه به چاپ رسيد.

«توفان در مرداب» قصه‌ي شورانگيز تقابل سنت و آزاديست. تقابل انديشه‌ي ريشه‌يافته در تعصبات با انديشه‌هاي آزاد و رهايي‌بخش. اين رمان قصه‌ي جعل‌ها و قلب‌هاست. جعل واقعيت‌هاي انساني با دستاويز قرار دادن جعل كتابي عربي كه در اصل شرح زندگاني پيامبر است ولي راهبي سودجوبه نام «دن جوزپه ولا» آن را به جاي «تاريخ سيسيل» در زمان تسلط اعراب جا زده است و با ادعاي آگاهي و احاطه بر زبان عربي در صدد ترجمه‌ي آن برآمده.

اين راهب هر جايي كه از تعبير خواب و انواع كارهاي پيش پا افتاده ارتزاق مي‌كند به يك باره و به دليل خودخواهي ذاتي همه‌ي جوامع سنتي براي ريشه‌دار و مهم جلوه دادن انديشه‌ها، قواعد و سنت‌هايشان، دست به كار جعل و ايجاد تاريخي خودساخته مي‌شود و اساس كار خود را بر خلاقيت ذاتي‌اش در قصه‌پردازي استوار مي‌كند.

واقعه‌ي رمان درست در زمان عصر روشنگري و انقلاب فرانسه و يا به قول مردمان سيسيل «ژاكوبن‌ها» اتفاق مي‌افتد و «دن جوزپه ولا»؛ به مرور آشنايي‌هايي با اشراف و بزرگان سيسيل بهم مي‌زند. از قبل همين آشنايي‌هاست كه ما با اوضاع نابسامان اخلاقي و اجتماعي آن دوران آشنا مي‌شويم.

«داشتم توي پارك مي‌رفتم و كاري داشتم ... كاري كه، خودم مي‌دانم و خودم ... اين را هم همه‌تان مي‌دانيد كه چشم‌هايم خيلي قوي است و توي تاريكي خوب مي‌بينم ... بله، داشتم مي‌رفتم كه يك دفعه خانم، خانم خوشگلي را ديدم ... چون لزومي ندارد اسمش را بگويم. بله، چشمم به خانم افتاد كه زير شاخه‌ها و لابه‌لاي بوته‌ها خم شده بود و انگار داشت روي زمين دنبال چيزي مي‌گشت. ايستادم و پرسيدم: «چيزي گم كرده‌ايد، خانم؟» كه در جوابم با لحن خيلي خشك و تندي گفت: «متشكرم، پيدايش كردم.» چيزي نگفتم و به راهم ادامه دادم، اما خوب، بين خودمان بماند، دو سه قدمي كه رفتم برگشتم و باز او را ديدم كه به همان حالت بود و از جايش تكان نخورده بود و پشت سرش چشمم به دوكِ فلان افتاد. البته نمي‌شود اسم دوك را گفت چون در آن صورت اسم خانم هم مشخص مي‌شود.»

اين جملات به درستي و با استادي تمام فضاي رياكارانه و همچنين فاسد آن زمان سيسيل را براي ما آشكار مي‌كند. در چنين عوالمي‌ست كه «دن جوزپه ولا» وارد زندگاني اشراف سيسيل مي‌شود و ما رفته رفته بدان آگاهي مي‌رسيم كه چنين جامعه‌ي فاسدي تا چه حد مي‌تواند چون سيلي بنيان‌كن اساس حيات اجتماعي را به مخاطره اندازد.

در ميانه‌ي چنين فسادي شخصيتي نيز وجود دارد كه همپا با «ولا» براي ما روايت مي‌شود؛ «فرانچسكو دي‌بلازي». وكيل جواني از ميان اشراف كه سوداي آزادانديشي در سر مي‌پروراند. او كه با انديشه‌هاي نو آشناست، در بحبوحه‌ي انقلاب فرانسه كه تاثيرات آن تا مرزهاي سيسيل هم رسيده، به اين نتيجه رسيده است كه براي استقرار جمهوري و آزادي بايستي دست به شورش زد. «دي‌بلازي» شاهد شكست حركت‌هاي اصلاحي نايب‌السلطنه‌ي پيشين سيسيل براي بهبود وضعيت اجتماعي بود و همچنين به عينه عمق فساد و وارونگي حاكم بر جامعه‌ي آن روز را درك كرده بود. به طوري كه در بخشي از رمان به مقايسه‌ي كار «ولا» در جعل كتاب و جامعه‌ي سيسيل چنين مي‌گويد:

«در واقع، هر جامعه‌اي نوع خاصي از جعل را به وجود مي‌آورد كه، به عبارتي، با همان جامعه مناسب است. و اين جامعه‌ي ما كه خودش يك چيز جعلي است، يك جعل حقوقي و ادبي و انساني است ... بله، انساني، حتا مي‌شود گفت كه وجود خودش هم جعلي است ... چيزي كه چنين جامعه‌اي توانسته جعل بكند طبعاً و ضرورتاً حالت عكس خود را داشته. ...

... اگر، در اين سيسيل ما، فرهنگ به طور كمابيش ناخودآگاه يك چيز جعلي نبود، اگر فرهنگ آلت دست قدرت فئودالي نبود، يعني يك نوع توهم هميشگي و جعليِ واقعيت و تاريخ نبود ... در اين صورت قضيه‌ي «دن جوزپه ولا» محال بود اتفاق بيفتد ... مطمئن باشيد ... حتا از اين هم بالاتر: مي‌شود گفت «دن جوزپه» جرمي مرتكب نشده، بلكه با جابه‌جا كردن عناصر جرم آن را به ريشخند گرفته ... جرمي كه از قرن‌ها پيش در سيسيل ارتكاب مي‌شده، مسخره كرده.»

شورشي كه «دي‌بلازي» تدارك ديده بود در سايه‌ي خيانت دو تن شكست خورد و سر او را به تيغ گيوتين سپرد.

از طرف ديگر «ولا» خسته از بازي هر روزه‌اش براي اصل جلوه دادن جعل بزرگي كه بدان دست‌زده، با صراحت به عمل خود اعتراف مي‌كند و به دليل به سخره گرفتن سنت‌ها و خاستگاه‌هاي جامعه‌ي سيسيل روانه‌ي زندان مي‌گردد.

«توفان در مرداب» رماني تاريخي‌ست. رماني كه به واكاوي زندگي مردماني از سيسيل مي‌پردازد كه برخوردار از امتيازات ويژه‌اي همچنان به دنبال كسب امتيازات و همچنين سوابق خانوادگي برجسته‌تري هستند و در اين راه از دادن رشوه به راهبي چون «ولا» براي جعل تاريخ و عنوان‌سازي براي آبا و اجدادشان نيز فروگذار نمي‌كنند. «شياشا» با ظرافت تمام راه را براي هر آن چه مي‌تواند چنين جامعه‌اي را به سمت بهبود سوق دهد، مي‌بندد.

كتاب‌هايي كه از سنت رئاليسم پيروي مي‌كنند، زماني كه پرده از خصايص و رذايل دروني انسان برمي‌دارند، رخدادي قابل تامل و آثاري برجسته‌اند. رمان بزرگ «فلوبر»؛ «مادام بووراي» آن تصوير نابهنگامي از شخصيت انساني به دست مي‌دهد كه وراي آن تنها بي‌اعتمادي به سرشت يكرنگ  بشري را براي خواننده به ارمغان مي‌آورد. «توفان در مرداب» تاثيري اين چنين در خواننده بر جاي مي‌گذارد. تلون ذائقه‌هاي سرمست از رفاه، تغييرات آني قضاوت‌ها و رشد دمل زندگي در لحظهْ آن چيزيست كه پس از خواندن «توفان در مرداب» به مواجه با آن خواهيد رفت.

«شياشا» با اين رمان استادي خود را در شناخت روحيات انسان به نمايش مي‌گذارد و اثري مي‌آفريند كه بر سنت ديرين ادبيات ايتاليا تكيه دارد. سنتي كه در آن برخلاف ادبيات آمريكاي لاتين كه در جادو غوطه‌ور است، چشم به آن سوي جادو و سنت دارد تا قلب بودن تصورات ما را از آن به رخ بكشد. سنتي كه در آثار «موراویا»، «كالوينو»، «اكو» و ديگران شاهدش هستيم.

نمي‌دانم چرا زنده‌ياد «مهدي سحابي» عنوان رمان را از «مجمع مصر» به «توفان در مرداب» تغيير داده است. شايد مي‌خواسته با قرينه‌اي كه بين توفان تغييرات و مرداب زندگي سيسيل برقرار مي‌كند، حق مطلب را در مورد نگاه «شياشا» به فرجام جوامع آفت‌زده ادا كند. 

 



:: موضوعات مرتبط: كتاب
:: برچسب‌ها: توفان در مرداب, لئوناردو شیاشا, مهدی سحابی, ادبیات ایتالیا
نوشته شده توسط مهدی ابراهیم پور در شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۱

.:: ::.





Powered By سطر اول Copyright © 2009 by mehdieb
This Template By سطر اول

منوی اصلی (Menu)
درباره (About)

مطالب خواندنی و مواد خام ادبی

همسایه های پیوندی (Links)

آرشیو زمانی (Archive)

آرشیو متنی (Previous)

موضوعات (Categories)

برچسب (Tag)
تبریز , زلزله آذربایجان , نمایشگاه کتاب , تدبیرفردا , تهران , تدبیر فردا , شعر , داستان , یادداشت سفر , دبیرستان طالقانی , جلال آل احمد , سفر , ادبیات , کتاب , تبريز , غلامحسین ساعدی , يادنامه , ادبیات آذربایجان , حسین منزوی , موسیقی , موسیقی آذربایجان , اصغر نوری , تاريخ آذربايجان , تدبيرفردا , داستان تبریز , مهدی ابراهیم پور , رمان , حافظ , قصه , شیراز , زلزله تبریز , مشروطه , شعر ترکی , زبان فارسي , آیریلیق , قاجاریه , قوپوز , هريس , ابراهیم یونسی , تقی زاده , ادبيات آذربايجان , روز خبرنگار , قطران تبریزی , فرهنگ و هنر تبریز , دبيرستان طالقاني , موسي هريسي نژاد , فريبا وفي , فرهنگ تبریز , فاطمه قنادی , نشست كتاب , همه افق , شعر معاصر , اورمو گؤلو , استان آذربایجان شرقی , عباس پژمان , ماهنامه , عرفاني , عزاداران بیل , چوب به دستهای ورزیل , گوهرمراد , جعفر مدرس صادقی , رمان ایرانی , سیمین دانشور , فیلم مستند , هزار و یک شب , توسعه شهری , حوزه هنری , فرهنگ و هنر , مدرک , حسن انوری , جبار باغچه بان , روباه و زاغ , نلسون ماندلا , محمود دولت آبادی , تراکتورسازی , روشنفكري , نگاران , درخت تبريزي پير , رضا براهني , صالح سجادي , ایرج میرزا , مدیرکل ارشاد , داستان نویسی , سووشون , گابریل گارسیا مارکز , ایرج بسطامی , حبیب , ساقي , تخیل , سخاوت عزتي , عباس بارز , امير قرباني عظمي , نهم دي 1290 , انديشه و منش سياسي , ثقه الاسلام تبريزي , ارسال اثر , سیدعلی صالحی , قره باغ , احمد شاملو ,

و چیزهای دیگر (Others)