;




سطر اول
گاه‌نگاری‌های مهدی ابراهیم‌پور در اینترنت


ظفرمندان بی‌فتح! / نگاهی به رمان «سایه های بلند»، نوشته‌ی شهریار عباسی

ظفرمندان بی‌فتح!

نگاهی به رمان «سایه های بلند»، نوشته‌ی شهریار عباسی

سطر اول: رمان «سایه‌های بلند» نوشته شهریار عباسی حوصله‌ای فراخ برای خوانش می‌خواهد و دقتی خاص برای کنکاش در آن جهت نوشتن درباره‌اش؛ رمانی حجیم که از اتفاقات نادر این روزهای داستان فارسی است.


رمانی با شخصیت‌های متنوع و فضایی سیال با روایتی ساختارگرایانه با محوریتی تاریخی؛ آنچه معمولا انتظار می‌رود از دل چنین رمان‌هایی بیرون بیاید. شهریار عباسی را با «هتل گمو» شناختم. با همین اثر بود که دانستم ساختار دغدغه تکنیکی اوست و سنتی را دنبال خواهد کرد که این روزها و در گرماگرم بازی‌های مدرنیستی مدت‌هاست به حاشیه رانده شده و زیر بار بحث‌های داستان شهری و روایت‌های مدرن و پست‌مدرن کمتر اثری از این دست روانه بازار نشر می‌شود. انتشار «سایه‌های بلند»، پیش‌بینی مرا در مورد رویکرد عباسی تقویت کرد و باعث شد برای این رمان دست به قلم شوم معمولا سعی می‌کنم منتظر بمانم تا نویسنده خودی نشان دهد و از پس چندین اثری که آفریده، راهش را بنمایاند تا بتوانم با قضاوتی درست به بررسی اثرش بپردازم. این اتفاق برای شهریار عباسی با «سایه‌های بلند» افتاده و می‌توان با تکیه بر همین اثر او را نویسنده‌ای دانست که فارغ از همه حاشیه‌های ادبی، به جای آنکه رمانش را به جُنگی ادبی، انباشته از خیالات و شخصیت‌های موهوم تبدیل کند، روایتی سرراست از زندگی یک خانواده در برهه‌ای حساس و تاریخی از حیات اجتماعی و سیاسی ایران در برابر چشمان ما قرار می‌دهد.

«سایه‌های بلند» روایت زندگی است وقتی می‌خواهد همه چیز را بالا و پایین کند؛ روایت اتفاقاتی که توفانی از تغییرات ناخواسته و دور از کنترل بشر را باعث و بانی می‌شوند.

شگفتی این رمان در آن است که عباسی خواسته یا ناخواسته جبر زمانه را به‌عنوان هسته اصلی تغییرات زندگی برای ما روایت می‌کند. هیچ یک از شخصیت‌ها چه در بزرگی و استبداد پدرانه هوتو، چه در لاابالی‌گری غلام، حتی روشنفکرمآبی محمد و... از سایه بلند این جبر بیرون نمی‌آیند. جبر زمانه است که شخصیت‌های رمان را زنده می‌کند و می‌میراند و سایه آن همیشه در پس رفتارها، آرزوها و سرنوشت‌ها هویداست. من نمی‌خواهم در مقام توصیف این رمان بربیایم. در این مجال کوتاه برآنم تا چشم‌اندازی در مقابل خواننده این متن قرار دهم تا شاید به مدد آن در خواندن رمان «سایه‌های بلند» تامل بیشتری به خرج دهد و صرفا به دیده روایت زندگی خانواده‌ای اربابی و روستایی که حاشیه‌نشین شهری بزرگ در دوران نزدیک به انقلاب شده‌اند، به آن ننگرد. حقیقت آن است که برهه روایتی این داستان که قبل از انقلاب ۵۷ آغاز می‌شود و در دوران ابتدایی جنگ تحمیلی پایان می‌یابد، برهه‌ای است که در اذهان مردم ما از روایت‌های متشتت و متناقضی برخوردار است و به تبع همین تناقضات روایی، قضاوت‌ها نیز از آن گاهی دور از منطق و استدلال است. قرار گرفتن زمان روایی رمان «سایه‌های بلند» در چنین برهه‌ای، می‌تواند از این منظر به درک صحیح از بن‌مایه آن لطمه بزند. ریسک انتخاب یکی از بحرانی‌ترین برهه‌های تاریخی ایران معاصر، البته با توانی که عباسی در خلق شخصیت‌ها به کار بسته و همچنین دوری جستن او از نگاه‌های سطحی و جانبدارانه که به حب و بغض‌ها دامن می‌زند، خصوصا تا زمان پیش از جنگ تحمیلی، رمان «سایه‌های بلند» را از قضاوت‌های غیرمعمول در امان داشته است. ساختار رمان نیز به شکل قابل قبولی استوار است تا راه بر تشکیک‌ها ببندد. در چنین رمان‌هایی، ساختار، حکم باروی محافظ قلعه را دارد. اگر به درستی شکل نگیرد، جامع و مانع خواست نویسنده نخواهد بود و منجر به تشکیک در بنیان‌های مفهومی رمان خواهد شد. هر چند رمان «سایه‌های بلند» نمونه کاملی از یک رمان ساختارگرایانه نیست ولی در میان آثار متعددی که هم‌اکنون در بازار ادبیات ایران جلوه‌فروشی می‌کنند، اثری است ساختمند و قابل اعتنا. سرنوشت‌های انسانی متعددی در این رمان به سرانجام می‌رسند.

کسانی می‌میرند ولی بسیاری هنوز زنده‌اند. همچنان این خانواده و همه خانواده‌هایی که موجی برخاسته و از حاشیه به متن‌شان رانده، بی‌توجه به حقیقت آنچه اتفاق افتاده، مقهور متنی خواهند بود که در وسط آن، رها شده‌اند. ظفرمند به نظر خواهند آمد بی‌آنکه فتحی کرده باشند.



منتشر شده در روزنامه فرهیختگان

http://farheekhtegan.ir/content/view/78069/40/



:: برچسب‌ها: رمان ایرانی, سایه‌های بلند, شهریار عباسی, روزنامه فرهیختگان
نوشته شده توسط مهدی ابراهیم پور در سه شنبه نهم مهر ۱۳۹۲

.:: ::.





Powered By سطر اول Copyright © 2009 by mehdieb
This Template By سطر اول

منوی اصلی (Menu)
درباره (About)

مطالب خواندنی و مواد خام ادبی

همسایه های پیوندی (Links)

آرشیو زمانی (Archive)

آرشیو متنی (Previous)

موضوعات (Categories)

برچسب (Tag)
تبریز , زلزله آذربایجان , نمایشگاه کتاب , تدبیرفردا , تهران , تدبیر فردا , شعر , داستان , یادداشت سفر , دبیرستان طالقانی , جلال آل احمد , سفر , ادبیات , کتاب , تبريز , غلامحسین ساعدی , يادنامه , ادبیات آذربایجان , حسین منزوی , موسیقی , موسیقی آذربایجان , اصغر نوری , تاريخ آذربايجان , تدبيرفردا , داستان تبریز , مهدی ابراهیم پور , رمان , حافظ , قصه , شیراز , زلزله تبریز , مشروطه , شعر ترکی , زبان فارسي , آیریلیق , قاجاریه , قوپوز , هريس , ابراهیم یونسی , تقی زاده , ادبيات آذربايجان , روز خبرنگار , قطران تبریزی , فرهنگ و هنر تبریز , دبيرستان طالقاني , موسي هريسي نژاد , فريبا وفي , فرهنگ تبریز , فاطمه قنادی , نشست كتاب , همه افق , شعر معاصر , اورمو گؤلو , استان آذربایجان شرقی , عباس پژمان , ماهنامه , عرفاني , عزاداران بیل , چوب به دستهای ورزیل , گوهرمراد , جعفر مدرس صادقی , رمان ایرانی , سیمین دانشور , فیلم مستند , هزار و یک شب , توسعه شهری , حوزه هنری , فرهنگ و هنر , مدرک , حسن انوری , جبار باغچه بان , روباه و زاغ , نلسون ماندلا , محمود دولت آبادی , تراکتورسازی , روشنفكري , نگاران , درخت تبريزي پير , رضا براهني , صالح سجادي , ایرج میرزا , مدیرکل ارشاد , داستان نویسی , سووشون , گابریل گارسیا مارکز , ایرج بسطامی , حبیب , ساقي , تخیل , سخاوت عزتي , عباس بارز , امير قرباني عظمي , نهم دي 1290 , انديشه و منش سياسي , ثقه الاسلام تبريزي , ارسال اثر , سیدعلی صالحی , قره باغ , احمد شاملو ,

و چیزهای دیگر (Others)