نكاتي در باب انتخاب مدير آتي فرهنگ استان
نكاتي در باب انتخاب مدير آتي فرهنگ استان
مهدي ابراهيم پور
فصل پاييز است و دولت تدبير و اميد با گزارش مفصلي كه رييسجمهور داد و محل مناقشات و بحثهاي تازهاي شد صد روز اول را پشت سر گذاشت.
در اين صد روز از آن چه نصيب استان آذربايجانشرقي شد تشكيل يك جلسه دربارهي درياچهي اروميه و در پي آن به وجود آمدن يك ستاد عريض و طويل براي نجات اين درياچه بود. وزير نيرو و رييس سازمان حفاظت محيطزيست هم قدمرنجه كردند و سري به اين طرفها زدند تا از نزديك با بحران خشك شدن اروميه آشنا گردند.
وزير صنعت، معدن و تجارت هم سري به تبريز زد و بر استقلال مديريتي مس سونگون در آينده تاكيد كرد و فعاليتهاي صنعتي و اقتصادي استان را سنجيد و رفت.
كمي مانده به اواخر اين صد روز، اسماعيل جبارزاده رداي استانداري آذربايجانشرقي را بر تن كرد تا يكي از آخرين استانداران منصوب از طرف دولت تدبير و اميد لقب بگيرد. اگر تغيير در سكان هدايت دانشگاه علوم پزشكي را هم بر اين فقرات اضافه كنيم، اين صد روز سهمي چنداني نداشته استان ما از تغييراتي كه از پي هر دولتي اتفاق ميافتد و از تصميمات اين صد روزه هم نصيب آن چناني نداشتهايم.
فصل پاييز است و معمولاً فصل تغييرات و در اين بين هر آن در انتظار، كه چه كسي براي چه كاري برگزيده خواهد شد. در اين بين اما جايگاههاي فرهنگي استان از اهميت و پيگيري خاصي برخوردارند. بيش از ده نهاد و ادارهي مهم دولتي استان به شكلي مستقيم به فرهنگ، هنر و تعليم و ... مربوط ميشوند و بخش عمدهاي از تغييرات مديريتي استان در همين نهادها و ادارات دولتي اتفاق خواهد افتاد. از همين حجم و همچنين ميزان اثرگذاريست كه ميتوان به اهميت اين نهادها پي برد. اداراتي چون ارشاد استان، آموزش و پرورش، دانشگاه تبريز، جهاد دانشگاهي، ميراث فرهنگي، كانون پرورش فكري، نهاد كتابخانههاي عمومي و ... جايگاههايي هستند كه انتخاب مديران آن هميشه محل بحث و مناقشه بوده است. صبر و شكيبايي كه دولت يازدهم در انتخاب مديران در پيش گرفته، از آن باب كه فرصت مطالعه و دقت در انتخاب را به اين دولت ميدهد و باعث ميشود افراد اميدوار باشند كه انتخابها به درستي صورت خواهد گرفت، از آفاتي هم برخوردار است.
اولين آفت آن داغ شدن بازار شايعهپراكني و دروغپردازي است. گمانهزنيهاي غيررسمي و بيجا در عرصهي جامعه رواج وسيعي يافته است و هر روز گزينهاي بر منبري بالا رفته و خطبهاي به نام خود ميخواند. امضاء جمع كردن هم كاري شده براي خود. در اين بين عزيزاني هم هستند كه هر كس كاغذ آورده كه فلاني را تاييد كن، امضا زدهاند كه فلاني لايق است و كاردان و مدير. حالا معلوم نيست از ميان اين همه گزينهي مورد تاييد كدام كاردانتر است.
دومين آفت به راه افتادن لابيهايي است كه در حول و حوش استاندار و همچنين وزارت ارشاد سبز شدهاند و قصد دارند از اين آب گلآلود ماهي بگيرند. اخبار ضد و نقيضي در افواه ميچرخد كه اين عده به خوبي توانستهاند دور استاندار را بگيرند و با اعتمادي كه از او جلب كردهاند، مدعي انتخاب و انتصاب مديران فرهنگي استان هستند.
برخي نيز از تشكيل لابيهايي در تهران با حضور عدهاي از نزديكان به دولت يازدهم خبر ميدهند. اين لابيها هم ميخواهند بارشان را از پايتخت ببندند و مدير خود را بر اريكه نشانده و شادان و خرامان به تبريز مراجعت كنند.
هر چند همهي اين اخبار، ميتواند دروغ باشد و جنسي قلب چون شايعه باشد ولي گوياي اين حقيقت است كه اتفاقاتي در پس پرده در شرف وقوعست كه بسياري از اهالي فرهنگ بر آن وقوف ندارند. به مرور زمان و افزوده شدن بر دوران تامل دولت در انتخاب مديران فرهنگي، حلقهي افرادي كه در پي اعمال نفوذ و لابيگري هستند، تنگتر و توانشان بيشتر خواهد شد.
چنين اتفاقي، بر اين نگراني دامن ميزند كه مديراني گرفتار منتها و بدهيهاي موجه و غيرموجه بر راس نهادهاي فرهنگي استان بنشينند و بيشتر از آن كه مدير فرهنگ و همكار اهالي فرهنگ باشند، بله قربانگوي برخي گروههاي ناموجه گردند.
ولي در بين اين همه بيترتيبي، بايستي به هر قلمي و قدمي بود مشاور و همراه كساني بود كه دستاندركار انتخاب مديران ارشد استاني خصوصاً در حوزهي فرهنگ هستند، بود. به همين دليل و پس از آن مقدمهِ نسبتاً مطول ميرسيم سر برخي حرفها و پيشنهادها.
از آن چه اوايل جسته و گريخته و بعداً به جد و مدام از طرف اهالي فرهنگ و هنر در باب مديريت فرهنگي آتي استان گفته، نوشته و يا بيان شده به چند نكتهي اساسي و دغدغهي مهم ميرسيم.
1- مديران آتي فرهنگي استان، از جنس فرهنگ باشند. يعني از كساني باشند كه فرهنگ را بشناسند و بدانند جنس فرهنگ و اهالي آن چيست. يك دفعه كسي بر صدارت امورات فرهنگي گذاشته نشود كه عدهاي هم لازم باشد به او توضيح دهد، انيميشن جزو هنرهاست نه صنايع.
2- اگر كسي گزينهي مديريت فرهنگي است كه پيشتر از اين سابقهي مديريت فرهنگي داشته، مدقانه به بررسي اين سابقه پرداخته و از انتخاب مجدد افراد نالايق و ناموفق و همچنين پرحاشيهي كم نتيجه جلوگيري شود.
3- مديران آتي فرهنگي اهل شنيدن باشند. گوششان براي شنيدن نقدها، پيشنهادها و دلسوزيها شنوا باشد. بيحوصله نباشند در برابر نقدها و زود به قبايشان برنخورد حرف حقي كه دربارهي عملكردشان زده ميشود. وقتي پيشنهادي ميشود، گوش دهند و به كار بندند. اهل انكار نباشند.
4- از عملگرايي گريزان نباشند. با دورهي جديدي كه شروع شده، دورهي مديران ساكن و گريزان از عمل به خاطر راحت بودن فكر و خيالشان از دردسرهاي عملگرايي به سر آمده.
5- آمار ندهند. اصلاً نيازي به آمار و گزارش عملكرد نيست. به قولي: »آن را كه عيان است، چه حاجت به بيان است.« فرهنگ و هنر و انديشه از مقولات كمي نيست كه با آمار دادن، عملكرد از آن درست شود. مديران آمارگرا را، شناختي از فرهنگ نيست. چه اگر فرهنگ را ميشناختند، ميدانستند كه علمكرد فرهنگي، عملكردي كيفي است و به آمار درنميآيد.
6- مديراني انتخاب گردند كه ظرفيت واگذاري امور به اهل هنر را داشته باشند. كار اهل فرهنگ را بايستي به خود آنها سپرد. انجمنها و گروهها تقويت گردد و اين امكان فراهم آيد كه كارها خارج از مجراي پر پيچ و خم بوروكراتيك پيش برود.
7- نه آن چنان پير باشد كه طالب حركتها و تلاشها و ايدههاي نو نباشد و نه آن چنان جوان كه شور و شر جواني مانع از انديشه و حزم و احتياطش كند. عاقل باشد و عقل را سرلوحهي كار خود قرار دهد كه منبع همهي تدبيرها، عقل است. و مديران مدبر، مديران عاقل و حسابگرند.
منبع:
ماهنامه تدبيرفردا
:: موضوعات مرتبط:
مقاله
:: برچسبها:
تبريز,
فرهنگ و هنر,
آذربايجان شرقي,
دولت تدبير و اميد