کدام دوستداشتنیتر است؛ چِه یا مهاتما؟
نقش آرمانها و مبارزات آرمانخواهی در زندگی امروز ما
آوینی پنج روز مانده به روزی که آن مین مشهور در فکه جلوی پایش سبز شود، به یکی از دوستانش در مورد آرمانخواهی چنین نوشته است:
»آرمانخواهی انسان مستلزم صبر بر رنجهاست.«
آرمانخواهان بسیاری در طول حیات بشر زندگی کردهاند ولی هیچ برههای به اندازهی تاریخ معاصر اینقدر آرمان مختلف و آرمانخواهان متفاوت به خود ندیده است. بیشک قرن بیستم با گسترهی وسیعی از آرمانها و آرمانخواهان و توجه و اقبال انسانها به آنها آغاز شد و با افول محبوبیت و جذابیتشان پایان پذیرفت. قرن حاضر قرن فروریختن آرزوهای دور و دراز ایدهآلیستهایی است که به فکر دنیایینو بودند.

چه گوارا
دنیای بدون طبقه
ایدهآلهای مارکسیستی بزرگترین چالش اندیشهای و سیاسی قرن گذشته را رقم زد. آرمانهای مارکسیستی برای رسیدن به کمون یا همان جامعهی بیطبقه و حمایت از پرولتاریا (کارگران سادهی بدون تخصص) چنان جاذبهای را در بین روشنفکران و اهالی اندیشه و هنر برانگیخت که کمتر فردی از بزرگان این عرصه را بعد از جنگ جهانی دوم میشناسیم که گرایشات مارکسیستی نداشته باشند. جرج اورول و ارنست همینگوی بههمراه مدافعان کمونیست، از مادرید در برابر ارتش فرانکو دفاع کردند و ناظم حکمت که اجازه خروج از ترکیه را نیافت تا به دوستانش در مادرید بپیوندد، در چکامهای مقاومت آنان را ستود. نرودا و لورکا شاعران اسطورهای آرمان مارکسیستی شدند و در نهایت اسطورهای زاده شد. چِهگوارا.
چِهگوارا؛ اسطورهی مبارزه برای آرمان مارکسیستی است. اسطورهای که علیرغم مرگ تفکری که او را بهوجود آورده بود، هنوز در بین بسیاری از مردم و طیف روشنفکر زنده است. او که ملغمهای از اندیشههای انگلس و مارکس بود و نیمنگاهی به اندیشههای لنین داشت، گرفتار تفکر مائو نیز بود. به این امر اضافه کنید زندگی در سرزمین جادوزدهی آمریکای لاتین را. اتفاق افتاده بود و انتخاب تاریخی در مورد او صورت گرفته بود. چِه بههمراه فیدل از کوهها سرازیر شده بودند و حکومت بابتسیتا (دیکتاتور مورد حمایت آمریکا) را ساقط کرده بودند. سودای جهانی مارکسیستی در وجود چِه ریشه دوانده بود. این پزشک آرژانتینی به این باور نزدیک شده بود که اگر در کوبا میشود پس چرا در جاهای دیگر و کشورهای دیگر آمریکای لاتین نشود. او که در مقام وزیر کشاورزی دولت کمونیستی کوبا هیچ توفیقی به دست نیاورده بود و نتوانسته بود، خواستههای درونیش را ارضا کند، نامهای نوشت و از فیدل و مردم کوبا تشکر کرد و زن و بچهاش را به آنان سپرد و راهی مبارزهی مسلحانهی دیگری شد. چِه زودتر از آنچه باید، فهمید که قرار نیست همهی کشورها مانند کوبا کمونیستی شوند. درست روزی که خبر کشتهشدندش در بولیوی به گوش جهان رسید. همراه با همین خبر بود که اسطوره زاده شد. چِهگوارا.

مهاتما گاندی
نابودی استعمار با چرخ ریسندگی
مبارزه برای استقلال و زدودن رنج استعمار از تن نحیف مردمان کشورهای مستعمره بزرگترین بخش مبارزات تاریخ معاصر جهان را دربرمیگیرد. خصوصاً پس از جنگ جهانی دوم، ملتها تلاش خود را برای استقلال از قدرتهای استعمارگر آغاز کردند. بیشتر کشورهایی که هماکنون وجود دارند، زادهی همین دوران مبارزه با استعمار بودهاند. تنها از مستعمرات بریتانیای کبیر بیش از پنجاه کشور متولد شده است. بیشک پیشگام مبارزه با استعمارگری در دنیای معاصر، ایالتهای آمریکای شمالی بودند که به رهبری جورج واشنگتن برعلیه کشور مادر (بریتانیا) قیام کردند و در دههی هفتاد قرن هیجدهم مستعمرهی نیواینگلند را به کشور مستقل ایالات متحده تبدیل نمودند. مبارزهای سخت و خونین بین بریتانیا و آمریکاییها. همهی مبارزههای استقلالطلبانه خونین بودهاند.
آرمان استقلالگرایی جذابیتی به مراتب بیشتر از مارکسیسم در بین تودهی مردم داشت و بههمین دلیل برخی از مارکسیستها برای بسیج مردم به این آرمان متوسل شدند. پاتریس لومومبا در کنگو (زئیر سابق) و سالوادور آلنده در شیلی از رهبران مارکسیستی بودند که جانشان را در راه استقلالطلبی از دست دادند. ولی هیچکدام اسطورهی این مبارزات نشدند بلکه راهبی آرام و نحیف با چرخ ریسندگیاش به اسطورهی آرمانخواهی استقلالطلبان در مقابل استعمار تبدیل شد.
مهاتما گاندی. این پیرمرد تکیده با شعار مبارزهی آرام خود توانست شبهقاره را از استعمار بریتانیا خارج کند و کشورهای هندوستان، پاکستان و بنگلادش (پاکستان شرقی) در سایهی مبارزات آرمانخواهانهی او بهوجود آمدند. گاندی به صورت نمادین روزه گرفت تا مانع جنگ میان مسلمانان و هندوها بعد از استقلال هند و پاکستان شود و زمانی که برای دیدار با محمدعلی جناح (رهبر مسلمانان شبهقاره) راهی بود، ترور شد. گلولهای که گاندی را هدف قرار داد اسطورهی جاودان رهبری پارسا، سادهزیست و آرمانخواه را رقم زد. آرمان عدالت و برابری انسانها.

مارتین لوتر کینگ
همه انسان ها برابرند
یکی از بزرگترین آرمانهای بهوجود آمده در قرن بیستم، آرمان مبارزه با نژادپرستی بود. تلاش برای ایجاد حقوق برابر بین نژادها و اقلیتهای مختلف در جوامع بشری، آرمانی بلاشک انسانیتر از بقیهی آرمانها محسوب میشود. این مبارزه هنوز هم یکی از تاثیرگذارترین حرکتهای بشری است. بعد از جنگ جهانی دوم و شکست تفکر نژادپرستانهی نازیها، اندیشهی برابری نژادی تلاش خود را برای ایجاد نظامی عدالتمحور و قانونی آغاز کرد. مبارزات مارتین لوتر کینگ در آمریکای دههی هفتاد که با تظاهرات میلیونی همراه شد، بزرگترین اقدام یک آرمانخواه برای برابری نژادی محسوب میشود. ولی شاید تاثیرگذارترین حرکت برای آرمان برابری نژادی مربوط به مبارزات مردم سیاه آفریقایجنوبی به رهبری نلسون ماندلا در برابر نظام آپارتاید باشد. نلسون اسطورهی خندان با چهرهای دوستداشتنی است. او هنوز زنده است و یادگار تلاشهای او برچیده شدند آخرین حکومت مبتنی بر تبعیض نژادی جهان در آفریقایجنوبی بود.

نلسون ماندلا
و در آخر ...
این روزها به سبب همین آرمانها و تلاش آرمانخواهانی که در راه تحقق آن رنج کشیدهاند دنیا جای راحتتر و امنتری برای زندگی است. مبارزات کارگری مبتنی بر تفکرات مارکسیستی باعث شد تا نظام سرمایه برای بقا به دنبال چارهجویی بیفتد و بعد از سالها خیرهسری و ایستادگی در مقابل خواستههای کارگری، قوانین کار در سراسر دنیا به اجرا درآمد و اتحادیههای کارگری به گروههای قدرتمند جامعه تبدیل شدند تا از حقوق کارگران در مقابل کارفرمایان حفاظت کنند. از ساعات کار کاسته شد و بهدنبال فناوریهای نو مفهومی به نام پرولتاریا (کارگر سادهی بدون تخصص) جای خود را به تکنسینها و کارگران آموزشدیده و متخصص داد. اکنون دیگر نیروی انسانی کار، نه بهعنوان هزینه بلکه بهعنوان سرمایه پذیرفته شده است و در برخی کشورها زندگی کارگری از حد زندگی قشر فقیر به زندگی قشر متوسط جامعه ارتقا یافته است.
مبارزه با استعمار و استقلالطلبی باعث شده است که از تعداد کشورهای فقیر و گرسنهی جهان کاسته شود و اکثر کشورها با داشتن اختیار منابع و مواهبشان و صرف آنها برای رفاه مردم خود و تلاش برای آبادانی کشور خویش، میانگین نسبی رفاه در جهان را بالا ببرند و دیگر کمتر شاهد این جملهی مهاتما باشیم که هنگام دیدار از لندن گفته بود: من همیشه فکر میکردم چرا دهلی ویران است. با دیدن لندن متوجه شدم که دهلی ویران است، چون لندن آباد شده است.
تلاش برای تحقق آرمان برابری نژادی باعث شده است که تبعیض نژادی و تفکرات نژادپرستانه به یکی از منفورترین جریانهای موجود تبدیل شود. هر چند هنوز هستند تفکراتی که به دنبال نژاد برترند ولی بیشک حاصل تلاشهای مبارزان برابری نژادی ایجاد زمینه برای رشد، تحصیل و پیشرفت تقریباً برابر برای همهی نژادهاست. این تلاش همچنان ادامه دارد و امید میرود که منجر به ایجاد برابری در سراسر دنیا گردد.
قبل از پایان این مقال لازم میدانم به جنبش برابری حقوق زنان نیز اشارهای کنم که در طی حرکت سه قرنیاش از درخواست حق رای برای زنان تا ایجاد هویت مستقل زنانه پیشرفته است و تاثیر بهسزایی در ایجاد امنیت، آزادی و عدالت در مورد زنان داشته است.
اکنون بزرگترین چالش آرمانی بشر که صبغهای جهانی به خود گرفته است ایجاد رفاه، عدالتاجتماعی و دموکراسی برای همه است. هرچند بسیاری از سیاستمداران دنیا بنابه خصلت فرصتطلبیشان مزورانه بر طبل دموکراسی و عدالت میکوبند ولی تحقق این آرمانها نیز نیازمند تلاش جمعی اندیشمندان و روشنفکران جهان است تا اولین اسطورهی جمعی آرمان بشری در کسوت آنها چهره بنماید.
:: موضوعات مرتبط:
مقاله