به مناسبت 29 ژوئن، سالروز تولد اوريانا فالاچي / معترض ستيزهجو
به مناسبت 29 ژوئن، سالروز تولد اوريانا فالاچي
معترض ستيزهجو
مارگارت تالبوت /ترجمه: نائيريكا اميني

اوريانا فالاچي، روزنامهنگار ايتاليايي (1929-2006)، تقريبا به اندازه رهبران سياسي جهان ستيزهگر بود. فالاچي به دليل لحن معترضش در مصاحبههايش شهرت داشت و اين خصلت او را در حرفهاش بسيار توانا و متمايز ميكرد.
آوازه فالاچي در دهههاي 1960 و 1970 ميلادي به خاطر مصاحبههاي پرتوان و نافذش با چهرههاي سياسي مهم دنياست. او با شجاعت تمامنشدنياش و غالبا بيپروا سران دولت و رهبران انقلابي را در افكار و تاكتيكهايشان به چالش ميكشيد.
اوريانا فالاچي در 29 ژوئن 1929 در شهر فلورانس ايتاليا متولد شد. او يكي از سه فرزند دختر يك كابينتساز بود. از هر دوطرف در خانوادهاش فعاليتهاي سياسي را به طور عميق دنبال ميكردند. پدربزرگش عضوي از جنبش آنارشيستي در ايتاليا بود كه در سالهاي بعد از جنگ جهاني اول در حال وقوع بود و اين در صورتي بود كه پدر فالاچي در همان زمان به عنوان يك فعال ضدفاشيستي عليه ديكتاتوري موسوليني مقاومت ميكرد. سرنوشت سياسي فالاچي در جنگ جهاني دوم شكل گرفت؛ زماني كه به عنوان يك نوجوان او مبدل به يك فعال در جنبشهاي زيرزميني بر ضد نازيهاي اشغالگر در ايتاليا شد. سالهاي جنگ همچنان از او موجودي بسيار سرسخت ساخت. زادگاه او زماني زير بمبارانهاي سنگين هوايي بود. به مدت دو دهه از اواسط دهه 60 تا اواسط دهه 80 ميلادي، اوريانا فالاچي يكي از خبرهترين مصاحبهگران سياسي جهان محسوب ميشود. او بيشتر با معروفترين چهرههاي سياسي دنيا از جمله ياسر عرفات، اينديــرا گاندي، آيتالله ( امام) خميني، مهندس بازرگان، محمدرضاشاه پهلوي مصاحبه ميكرد. هنري كسينجر بعد از گفتوگويي كه با فالاچي در سال 1972 داشت، ادعا كرد: مصاحبه او با فالاچي در سال 1972 يكي از مهلكترين گفتوگوهايي بوده كه با مطبوعات داشته است.
روش مصاحبه فالاچي به طور عمد بسيار مغشوشكننده بود. برخوردهاي او در مصاحبههايش به طور تعمدي بسيار پرخاشجويانه بود.
همانطور كه فالاچي در پيشگفتار در كتاب (مصاحبه با تاريخ) ذكر كرده، هيچ فرقي نميكند چه يك پادشاه مستبد باشي چه يك رييسجمهور منتخب مردم، چه يك ژنرال قاتل، چه يك رهبر مردمي و دوست داشتني، قدرت يك پديده غيرانساني و منزجركننده است. تنها راه استفاده از معجزه تولد، نافرماني در برابر ظلم است.
فالاچي در مصاحبهاش با كسينجر خطاب به او گفت كه او به عنوان دايه نيكسون شهرت پيدا كرده است و اين موضوع را به رخ او كشيد كه امريكاييها او را دوست دارند زيرا او هميشه خودش را به تنهايي ميزند. اما قابل توجهترين قسمت مصاحبه او با كسينجر لحظهيي بود كه او از كسينجر در رابطه با جنگ ويتنام پرسيد: دكتر كسينجر آيا شما فكر نميكنيد اين جنگ بسيار بيفايده بود؟ و كسينجر در جواب گفت: بايد اعتراف كنم كه در اين زمينه با شما موافقم.
يكي ديگر از مصاحبههاي مهم اوريانا فالاچي، گفتوگوي او با آيتالله( امام) خميني در تاريخ 7 اكتبر 1979، دقيقا بعد از به وقوع پيوستن انقلاب اسلامي بود. فالاچي براي اين مصاحبه به قم مسافرت كرد و 10 روز در آنجا براي مصاحبه با آيتالله خميني منتظر شد.
كتاب نامه به كودكي كه هرگز زاده نشد (1975) كه در حقيقت شرح حال خودش است، اعتراف نااميدكننده يك زن آزاد است به دمدميمزاجياش براي تحمل يك كودك. كتاب يك مرد (1979) داستاني است تخيلي درباره مردي كه او دوستش دارد. يك جنگجوي مقاوم يوناني به نام الكساندروس پاناگوليس كه سه سال بعد از آشناييشان در يك سانحه رانندگي به طور مشكوك در آتن فوت كرد. پاناگوليس زنداني شد و مورد شكنجه قرار گرفت براي اينكه اقدام به كشتن يك رهبر حزبي يوناني به نام پاپادوپاولوس در سال 1968 كرد. او در مصاحبهاش به فالاچي گفت: من نميخواستم كسي را بكشم. من قادر به كشتن كسي نيستم. من ميخواستم يك حاكم مستبد را بكشم.
در كتاب خشم و غرور، فالاچي داستاني را تعريف ميكند درباره متفقين كه فلورانس را در 25 سپتامبر 1953 بمباران كرده بودند.

فالاچي و خانوادهاش گروگانها را در كليسا پناه دادند، در همان زمان بمباران شروع شد و ديوارها شروع به لرزيدن كردند، كشيش فرياد زد: عيسي، مسيح كمكمان كن! و اوريانا كه در آن زمان 14 سال داشت شروع به گريه كرد. «در سكوت، بدون هيچ نالهيي، بدون هيچ سكسكهيي. اما پدر براي كمك به من، براي آرام كردن من، پدر بيچاره، راه اشتباه را انتخاب كرد. او سيلي محكمي به گوشم زد و گفت: يك دختر، نبايد... هرگز نبايد، گريه كنه.» فالاچي گفت بعد از آن او هرگز گريه نكرد حتي زماني كه پاناگوليس فوت كرد.
سال 2005 يك كميته پشتيباني براي اوريانا فالاچي تعدادي نامه از سراسر ايتاليا دريافت كردند. نامههايي كه مانند تقديرنامه بود. يك زوج فلورانسي نوشته بودند: آفرين اوريانا. تو شجاعت و افتخار اين را داشتي كه به جاي ايتالياييها صحبت كني (كساني كه اكثرا بسيار خاموشند)؛ كسي كه ارزشهاي اجتماعي، اخلاقي و مذهبياي را كه به ما تعلق دارد نفروخته است. يك نفر ديگر نوشته بود: در اين لحظه تاريخي تنها يك صدا براي صحبت كردن براي وجدان غربيها بلند شد. اين دليلي است براي اينكه ما شاهدان ناتواني هستيم براي مشاهده سقوط و قبول نكردن تمدن. مردماني كه امروزه ارزشهايشان به تمسخر گرفته شده توسط كساني كه آنها را حمايت ميكنند.
متشكريم اوريانا...
منبع: بازخواني از نيويوركر
منبع: روزنامه اعتماد
:: موضوعات مرتبط:
مقاله،
مناسبت
:: برچسبها:
اوریانا فالاچی