بهمناسبت سيصدمين سالگرد تولد ژان ژاك روسو: روسو و تجدد ايراني / محمد ايزدي
بهمناسبت سيصدمين سالگرد تولد ژان ژاك روسو
روسو و تجدد ايراني
محمد ايزدي

روسو، يكي از مدرنترين متفكران اروپاست، چرا كه او نخستين كسي بود كه با وفاداري به تجدد مشكلات تجدد را تشخيص داد. هنوز هم بينشهاي ژرف او قابل مطالعهاند. او به ميراث تجدد يعني پرسشگري وفادار بود و همين موجب حضور محكم او در صحنه قرن جديد است
جديد است.
روسو فيلسوفي است كه هيچگاه در ايران جدي گرفته نشد. عجيب است روح رمانتيك ايراني كه همواره پذيراي متفكران شورشي و نظريهپردازان انقلابگرايي چون ماركس و نيچه و ويتگنشتاين بوده، چطور به ژان ژاك روسو كه دستكم در آثار دوره جواني و تمام طول عمر زندگياش روحي سركش داشته روي خوش نشان نداده. اغلب ترجمه فارسي آثار او متعلق به سالهاي دور هستند و عموما او را نويسنده و متفكري «كهنه» ميدانند. البته متاسفانه در ايران، چندان به متفكران دوره رنسانس و آغاز دوره مدرن (آغاز قرن 16 تا پايان قرن 18 ميلادي) توجه نميشود، و اين خود نشانياست از عدم درك درست ما از تجدد و زمينههاي ظهور آن در اروپا. علاوه بر اين، روسو فيلسوفي مانند كانت يا راسل نيست، زباني ساده و منحصر به خود دارد و براي ذهن انتزاعيپسند ما چندان «فيلسوف» نيست. روسو تنها يك فيلسوف نيست، او بيشتر يك متفكر است. او در يكي از طلاييترين مقاطع تاريخ انديشه يعني دوره روشنگري زيست؛ دورهيي كه جدال سنت و تجدد در اوج خود بود. برخي او را پدر معنوي تجدد ميدانند، لقبي كه بهنظر ميرسد شايسته آن است.
فارسيزبانان روسو (28 ژوئن 1712 - 2 جولاي 1778) را از سه وجه ميشناسند: نظريه آموزش و پرورش در كتاب «اميل»، كتاب «قرارداد اجتماعي»، نظريه حكومت و سياست و كتاب «اعترافات». اما از هر وجهي بنگريم، درمييابيم شناخت ما از او سطحي، دانشنامهيي و شبهآكادميك است. به عنوان مثال، اغلب مقالاتي كه درباره مفهوم قرارداد اجتماعي و نقش دولت و مردم در سياست نوشته شده، منابع يكساني داشتهاند، و تقريبا همه آنها روسو را با هابز مقايسه كردهاند. اين نشان ميدهد اين پژوهشها عمدتا از كتابهاي «تاريخ فلسفه» يا گزارشمحور مايه گرفتهاند، و مشكل اين دست كتابها اين است كه جنبه توصيفي و گزارشي دارند، در حالي كه ويژگي اصلي انديشه «مسالهداربودن» آن است.
ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط:
مقاله
:: برچسبها:
ژان ژاك روسو